کارایی کفشدوزک شکارگر Hippodamia variegata (Goeze) و زنبور پارازیتوئیدLysiphlebus fabarum (Marshall) در کنترل شته جالیز Aphis gossypii (Glover) ، روی گیاه خیار در شرایط آزمایشگاهی
پذیرفته شده برای پوستر
کد مقاله : 1183-25IPPC (R1)
نویسندگان
1کارشناس تحقیقات بخش علوم زراعی و باغی، ایستگاه تحقیقات کشاورزی برازجان، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان بوشهر
2استاد دانشگاه شهیدچمران اهواز
3دانشیار گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
چکیده
برهمکنشهای درون و برونگونهای بین جانورانی که از منبع غذایی مشترک استفاده میکنند، معمولا دارای پیامدهای مثبت یا منفی مهمی هستند. ارزیابی اثرات کنترلی ترکیبهای مختلف دشمنان طبیعی قبل از کاربرد آنها در قالب برنامههای مهار زیستی، میتواند در مهار موفق آفت حائز اهمیت باشد. در مطالعه حاضر، اثرات کاربرد جداگانه و تلفیقی لارو سن دوم کفشدوزکHippodamia variegata (Col.,Coccinellidae) و زنبور پارازیتوئید Lysiphlebus fabarum (Hym., Braconidae) بر نرخهای شکارگری و پارازیتیسمی این دو دشمن طبیعی علیه شته جالیز Aphis gossypii (Hem., Aphididae) در شرایط آزمایشگاهی (داخل قفسه) روی تک بوتههای خیار (رقم گلخانهای نگین) آلوده شده توسط مراحل نابالغ رشدی شته جالیز (150 عدد شته به ازای هر گیاه آزمایشی) بررسی شد. آزمایشهای ارزیابی کارایی در پنج تیمار شامل رهاسازیهای جداگانه و توأم دو عامل مهار زیستی به صورت پی در پی به فاصله سه روز و در نسبتهای متفاوت دشمنان طبیعی شامل: تراکم اولیه (1 و 30: لارو سن دوم کفشدوزک و زنبور پارازیتوئید ماده)، تراکم دو برابر (2 لارو و 60 زنبور ماده) و شاهد در قفسهای بزرگ با ابعاد 60 × 60 × 120 سانتیمتر در هشت تکرار انجام شد. نظارت و داده برداری هر 5 روز یک بار به منظور تعیین تراکم شتههای جالیز صورت گرفت. بر اساس نتایج بهدست آمده، تعداد کل شتههای باقیمانده روی گیاه در پایان آزمایش در همه تیمارها اختلاف معنیداری را با تیمار شاهد نشان داد. تیمار کاربرد جداگانه لاروهای سن دوم کفشدوزک، بهطور معنیدار تأثیر بیشتری بر کاهش نهایی جمعیت شته داشت بهطوریکه تعداد شتههای باقیمانده در پایان آزمایش به طور میانگین، 09/15 ± 62/139 عدد بود. کاربرد ترکیبی این دو عامل در تراکم دو برابر (2 لارو و 60 زنبور پارازیتوئید) در درجه دوم با میانگین تعداد شته باقیمانده 96/13 ± 230، بیشترین تأثیر را در محدود کردن رشد جمعیت شته نشان داد؛ پایینترین کارایی مربوط به رهاسازی ترکیبی دو عامل در تراکم نصف (1 و30) با میانگین83/16 ± 62/355 تعداد شته باقیمانده در پایان آزمایش بود. در ارتباط با فعالیت پارازیتیسمی زنبورهای پارازیتوئید، در تیمار رهاسازی ترکیبی با نسبتهای دو برابر (2 و60)، مطلوب ترین عملکرد مشاهده شد بهطوریکه تعداد مومیاییهای بهدست آمده در این تیمار (66/10 ± 50/281) بهطور معنیداری نسبت به تیمارهای رهاسازی جداگانه زنبور پارازیتوئید (60/29 ± 62/210) و رهاسازی ترکیبی دو عامل با تراکم نصف (56/18 ± 50/182)، بالاتر بود. به-عبارتی نرخ پارازیتیسم در حضور لاروهای سن دوم کفشدوزک با تراکم دو برابر، افزایش یافته بود. نتایج مطالعه حاضر میتواند در برنامههای مدیریت انبوهی آفت به منظور استفاده جداگانه و یا همزمان دشمنان طبیعی علیه شته جالیز مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژه ها
Title
Efficacy of the predatory ladybird, Hippodamia variegata (Goeze) and the parasitoid wasp, Lysiphlebus fabarum (Marshall) in controlling the aphid Aphis gossypii (Glover), on cucumber in laboratory conditions
Authors
zahra Mohammadi, Arash Rasekh, Mehdi Esfandiari
Abstract
Intra- and inter -species interactions between organisms usually have important positive or negative consequences, when they utilize a common food source. Evaluating the controlling effects of different combinations of natural enemies before using them in the biological control programs, can be important successfully to control of a pest. In this study, the effects of separate and combined release of the second-instar larvae of the ladybird Hippodamia variegata (Col., Coccinellidae) and the parasitoid wasp Lysiphlebus fabarum (Hym., Braconidae) on the predation and parasitism rates of these two natural enemies, were investigated against the melon aphid, Aphis gossypii (Hem., Aphididae) in laboratory-caged conditions on single cucumber plants (greenhouse Negeen cultivar) infected with immature growth stages of aphids (150 aphids per plant). Experiments were performed at five treatments (n = 8) including separate and combined releases of two biocontrol agents (consecutively at an interval of 3 days) and in different densities of natural enemies including primary density (one individual of second instar larva of ladybird and 30 females of the parasitoid wasp), double density (two individuals of second instar larvae and 30 female wasps), and control treatment in large cages (60 × 60 × 120 cm). Monitoring and data collection were performed every 5 days to determine the density of remaining aphids on cucumber plants. At the end of the experiment, the total number of remaining aphids on treated plants had a significant difference compared to control treatment. The treatment including two second instar larva of ladybird had the most reduction effect on the aphid population, so that the remaining aphids at the end of experiment was 139.62 ± 15.09 on average. The combined application of these biocontrol agents in double density showed the greatest effect in limiting growth of the aphid population, with the average number of remaining aphids of 230 ± 13.96. The lowest efficiency was related to the combined release of two agents at half density (1 and 30) with an average of 355.62 ± 16.83 the number of remaining aphids at the end of the experiment. Regarding the parasitism activity of L. fabarum, the most favorable performance was observed in the combination release treatment with a double ratio, so that the largest number of mummies was significantly obtained in this treatment (281.50 ± 10.66 the number of mumies). In the other words, the parasitism rate was increased at the presence of second instar larvae in double density. The findings of this study can be used in integrated pest management programs for separate or simultaneous usage of these natural enemies against A. gossypii.
Keywords
biological control, combination release, cage conditions